محمد فرشی

ماندهٔ بابا- سروده وحشی بافقی

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۲ ب.ظ

نمیدانم چرا این روزها خیلی زیاد به یاد این شعر می افتم:


زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو                  بد ای برادر از من و اعلا از آن تو

این تاس خالی از من و آن کوزه‌ای که بود   پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو

یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من           مهمیز کله تیز مطلا از آن تو

آن دیگ لب شکستهٔ صابون پزی ز من       آن چمچهٔ هریسه و حلوا از آن تو

این غوچ شاخ کج که زند شاخ، از آن من   غوغای جنگ غوچ و تماشا از آن تو

این استر چموش لگد زن ازآن من            آن گربهٔ مصاحب بابا از آن تو

از صحن خانه تا به لب بام از آن من        از بام خانه تا به ثریا از آن تو


روحت شاد وحشی!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۱۹
محمد فرشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی