گفت؛ ای گروه هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما
ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر نتوان نهاد پای به خلوتسرای ما
تا دست و رو نشست به خون می نیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز شیرافکن است بادیه ی ابتلای ما
همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان آشنای ما
برگردد آنکه با هوس کشور آمده سر ناورد به افسر شاهی گدای ما
ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما
یزدان ذوالجلال به خلوت سرای قدس آراسته ست بزم ضیافت برای ما
برگشت هر که طاقت تیر و سنان نداشت چون شاه تشنه کار به شمر و سَنان نداشت
(میرزا محمدتقی حجت الاسلام)