استخاره
هرچند زیاد اهل استخاره کردن نیستم، ولی برای موضوعی چند روز پیش استخاره کردم و آیه زیر از سوره مبارکه یوسف آمد:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَجَاؤُواْ أَبَاهُمْ عِشَاء یَبْکُونَ
قَالُواْ یَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَکْنَا یُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لِّنَا وَلَوْ کُنَّا صَادِقِینَ
وَجَآؤُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ
شب هنگام ، گریان نزد پدرشان باز آمدند
گفتند : ای پدر ، ما به اسب تاختن رفته بودیم و یوسف را نزد کالای خودگذاشته بودیم ، گرگ او را خورد و هر چند هم که راست بگوییم تو سخن مارا باور نداری
جامه اش را که به خون دروغین آغشته بود آوردند گفت : نفس شما ، کاری ، را در نظرتان بیاراسته است اکنون برای من صبر جمیل بهتر است و خداست که در این باره از او یاری باید خواست
آن روز خیلی متوجه نشدم برای چیست. اما امروز مسائلی پیش آمد که کاملا آیه بر موضوع منطبق شد.
خداوند انشاالله عاقبت همه ما را ختم به خیر کند. خدا نکند ما نیز عملکردمان یوسف در چاه انداختن و دروغگویی به دنبال آن برای رسیدن به بهرهای بیشتر از این دنیا باشد. اگر در موضع یوسف در چاه انداختن قرار گرفتیم، انشاالله خداوند عاقبت برادران یوسف را به خاطرمان بیندازد. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا